Monday, December 7, 2009

سردار! شاخه گل پیشکشتان ...

امروز، 16 آذر 1388؛ دانشگاه تهران
چند روز پیش سردار فضلی وعده داده بودند روز دانشجو به دانشجویان گل خواهند داد، اما ...
امروز وارد دانشگاه که می شدید ممکن نبود ورودی های جدید(!) توجه شما رو جلب نکنن، حدودا 2 هزار نفری که سازماندهی شده بودند؛ شاید جز دسته ای هم قرار می گرفتید که بخت زیارت "حسین شریعتمداری" را داشتند
به هر حال روز دانشجوست، اجتناب ناپذیره، اما عجیب اینجاست که با وجود "آدم آوردن"ها هم احتیاج به بلندگو و سیستم های صوتی داشتن،
بلندگویی که گویا رسالت خود می دانست خانواده های شهدا رو مورد لطف قرار بده:
" اگر همت و باکری بودند با اولین کسانی که برخورد می کردند خانواده هاشون بود "

گویا ایشون خود را محق می دانند جای شهدا تصمیم بگیرند

امروز تنها کافی بود که دقایقی در دانشگاه باشید تا یاد عبارتی از بیانیه ی شماره 16 مهندس موسوی بیفتید :
" برادران ما! اگر از هزينه‌هاي سنگين و عمليات عظيم خود نتيجه نمي‌گيريد شايد صحنه درگيري را اشتباه گرفته‌ايد؛ در خيابان با سايه‌ها مي‌جنگيد حال آن كه در ميدان وجدان‌هاي مردم خاكريزهايتان پي در پي در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نمي‌كنيد. ۱۷ آذر چه مي‌كنيد؟ ۱۸ آذر چه مي‌كنيد؟ چشماني را كه در صحن دانشگاه به رزمايش‌هاي بي‌فايده افتاده و آنها را نشانه ترس يافته چگونه تسخير مي‌كنيد؟ اصلا همه دانشجويان را ساكت كرديد؛ با واقعيت جامعه چه خواهيد كرد؟
"
واقعا فقط دقایقی کفایت می کرد

دوستانی از حضور 7000 دانشجوی ولایت مدار دانشگاه تهران گفته بودند که ...
که ای کاش این عزیزان از کنار دانشگاه هم رد شده بودند تا حداقل مقیاس های درستی را انتخاب کنند

ولی ما میزبانان بدی نبودیم
یکی از اساتید با یکی از این ولایتمداران بحث می کرد، می گفت "شما کارتت رو نشون بده" و اون ولایتمدار عزیز می فرمودند "اصلا ندارم، میخواین بیرونم کنین" و در شان استاد ما بود که پاسخ داد "ما کسی رو بیرون نمی کنیم"

والله ما میزبانان بدی نبودیم
ما دانشجویانی که قرار بود با گل به استقبالمان بیایند با گل به استقبال غریبه هایی رفتیم که اشک آور برایمان هدیه آورده بودند
غریبه هایی که گویا به هنر عکس برداری و فیلم برداری بسیار علاقه مند بودند، تا حدی که برای عکس شفاف گرفتن از ما شیشه های فنی را شکستند
امروز 24 خرداد دیگری بود، تنها با این تفاوت که 24 خرداد درها را شکستند و آمدند، و امروز درها برایشان باز بود

اما فیلم کوتاهی که انگیزه ی من برای ارسال این تاپیک بود

فیلم کوتاه و خلوتی که مقصود سردار فضلی از شاخه گل را می رساند

(دانشگاه تهران، جنب دانشکده ی فنی، لحظات پرافتخار حمل بلندگو و یک حاشیه)

No comments:

Post a Comment